با سلام به همه ی دوستان عزیز و ارجمندم امشب می خوام راجع به یک مطلب با شما حرف بزنم و بعد از اونم شما قضاوت کنید. توی یکی از ایام سال پیش در یک منطقه از شهر محل زندگی ما(کازرون_فارس)(البته من اهل شیرازم و کازرون درس میخوانم)مجلس عزایی به پا شده بود و مداحانی هم دعوت شده بودند که از شهرهای دیگر قدم رنجه کرده و به این شهر آمده بودند وقتی که بعضی از مردم به یکی از آنان اعتراض کرد که در مداحی نام سگ را نبرید چنین استدلال کرد: مگر شما نمیگویید که سگ نجس است اما به همین سگ نجس(سگ اصحاب کهف) که در قرآن ذکر شده است نمیتوان بدون وضو دست زد حالا چرا میگویید که من نام سگ را نبرم سگی که میتواند چنین عزیز باشد اما جواب من: در قرآن چیزهای زیادی ذکر شده است که به واسطه قرآن بودن نمیتوان به آن مطالب و کلمات دست زد و این نمیتواند نشانگر نیک بودن این کلمات باشد مثلا در قرآن کلمه ی فرعون ، بقره ، ابو لهب و... ذکر شده است و به هیچ یک هم نمیتوان دست زد حال پس ما بگوییم من ابوجهلم من ابوجهلم... یا من فرعونم من فرعونم...من بقره ام من بقره ام... البته من نمیگویم که نباید چنین حرفی را زد یا اشکال ندارد و یا... چون من در این حد نیستم که اظهار نظر کنم فقط این را میدانم که افراط و تفریط در امور امری ناگوار است و خواستم بگویم اگر کسی کاری انجام میدهد و برای کارش حتی خودش هم دلیلی ندارد دلایل نا بجا نیاورد تا حرفهایش مضحکه ی دست خاص و عام نشود مسلما برخی بزرگان نیز در گذشته چنین الفاظی را به کار میبرده اند اما افراط برخی افراد باعث زننده شدن این عناوین شده است افرادی همچون آیت الله العظمی کمپانی از عناوینی چون کلب در اشعار خود استفاده میکرده است اما افراطی در کار نبوده است حال به نظر شما چنین استلالهایی برای توجیه در افراط درست است؟(نظرتون رو برای ما هم بنویسید) البته مطلب به همین جا ختم نمیشه و بعدا در این مورد بیشتر مینویسم(منتظر باشید) التماس دعا یا علی